البته باید در نظر داشت این نوشته اندکی هم شامل اسپویلر خواهد بود لذا خواندن آن به دوستانی که توفیق بازی یا اتمام دو سری آخر این عنوان را نداشته و مصمم به انجام آن قبل از تجربه Lords of Shodow 2 هستند توصیه نمی شود.زیرا این سری همواره در بخش داستان پردازی بسیار قوی بوده و داستان های آن بسیار پر پیچ و خم و حماسی هستند.حال این شما و آنچه در این سری گذشت:

۱-انجمن برادران روشنایی در اقدامی احمقانه اربابان سایه را آزاد نمود:

ماموریت گابریل بلمونت تا قرن یازدهم آغاز نمی شود.داستان اصلی بازی چندین قرن قبلتر توسط انجمن برادران روشنایی آغاز می شود.این سازمان که توسط ۳ قهرمان مقدس خدا تاسیس شده،ماموریت مبارزه با اهریمن و ایجاد تعادل بین خیر و شر در جهان را بر عهده دارد.برای انجام این کار این سه نفر با از دست دادن حالت انسانی خود به بهشت رفتند تا مبارزه با اهریمن را از آنجا رهبری کنند.

متاسفانه نیروی بصیرت آنها عواقب غیر منتظره ای هم داشت.مشخص شد نیروی پاکی و درستی از وجود آنها از بین رفته و با از بین رفتن این نیرو، وسوسه ها و بدی ها جای آنها را گرفتند.این شد که این موجودات شرور که با نام اربابان سایه شناخته شدند،در سودای حکومت بخش های وسیعی از اروپای آن زمان را با ارتش های هیولایی خود تسخیر کردند.این سه نفر کسانی نبودند جز: کورنل، کارمیلا و زوبک.

۲- گابریل توسط انجمن برادران روشنایی به ماموریت فرستاده می شود:

جهان هنگامی که گابریل در قرن یازدهم ظاهر می شود مکانی بسیار سخت برای زندگی انسانها شده; هیولاها بر بخش های بزرگی از زمین یکه تازی میکنند و طلسمی شوم باعث گیر افتادن ارواح در برزخ و عدم عروج آنان از این جهان شده است و سه ارباب سایه هیچ زمان تا این اندازه قدرتمند نبوده اند.انجمن گابریل را برای پیدا کردن Pan که موجودی قدیمی و دانا است میفرستد تا راه چاره را از وی جستجو کند. Pan پس از ملاقات با گابریل به وی توانای صحبت با روح همسر مقتولش،ماری را میدهد و ماری به وی میگوید تنها راه شکستن این طلسم توسط اربابان سایه رقم می خورد.بنابرین گابریل راهی سفری میشود تا اربابان سایه را پیدا کند و طلسم را بشکند.

۳- سفر طولانی گابریل برای یافتن ماسک مقدس آغاز می شود:

گابریل برای یافتن اربابان سایه از جوانترین آنها; کورنل شروع میکند که رهبر لایکان ها (گرگینه ها) است. برای یافتن وی گابریل که باید از شهر Agharta که توسط لایکان ها نابود شده عبور کند.وی در این مسیر با دختری بنام کلادیا که در حقیقت قرن ها سن دارد و محافظ وی همسفر می شود.اما ناخواسته، کابریل کنترل خود را از دست داده و دخترک را به قتل می رساند و محافظش را هم نابود می کند.با نابودی محافظ کلادیا،گابریل قدرت خاصی در دستش پیدا میکند که با آن کورنل را شکست داده و اولین تکه ماسک مقدس را پیدا میکند; ماسکی که توانایی برگرداندن همسرش(در کل هرکسی که صاحب ماسک اراده کند) به زندگی را دارد.

اکنون توجه گابریل معطوف به کارمیلا; دومین ارباب سایه و رهبر خون آشام ها است و در این راه با زوبک متحد شده و نمی داند زوبک خود موسس اصلی اربابان سایه است.پس از نجات یک روستا از تهاجم خون آشام ها،گابریل به تنهایی به قصر کارمیلا رفته و در آنجا با دختر کارمیلا،لاورا که قدرتی خاص هم دارد روبرو می شود.وی سرانجام کارمیلا را هم به قتل رسانده و دومین تکه ماسک مقدس را بدست می آورد.

۴- چهره واقعی زوبک آشکار میشود:

در ادامه این سفر طولانی، گابریل توسط پیزرن جادوگری بنام بابایاگا برای پیدا کردن آخرین تکه ماسک مقدس به سرزمین مردگان فرستاده می شود. ورود به این سرزمین توسط زنده ها ممنوع است و باعث می شود Pan عصبانی شده و به شکل جنگجوی نقره ای دربیاید تا گابریل را مجازات کند;هرچند کشته میشود.در نهایت گابریل توسط آخرین ارباب سایه;زوبک غافلگیر شده و به قتل میرسد.اما وی با دعای همسرش به زندگی دوباره باز میگردد و برایش آشکار میشود که این زوبک بوده که کنترل روان گابریل را در دست گرفته و وی را مجبور به قتل همسرش و کلودیا کرد.

۵-شیطان از نقشه خود سخن می گوید:

زوبک آخرین قطعه از ماسک مقدس را در دست داشت و دوقطعه دیگر هم به راحتی توسط گابریل برایش فراهم شدند.وی فرض میکرد که دیگر جاودانه شده و خبر نداشت که تمام مدت در پس پرده این شیطان بوده که برای این ماسک نقشه ها کشیده.شیطان با قدرت خود زوبک را (ظاهرا) نابود می کند تا بتواند با این ماسک به مکان طرد شده خود;بهشت وارد شود.اما گابریل که با دعای همسرش و خواست خدا قدرتی دوباره گرفته و شیطان را شکست می دهد و صاحب ماسک می شود.هرچند به دلیل مخالفت همسرش و تقدیر الهی، وی از ماسک برای احیای ماری استفاده نمی کند و فقط طلسم گرفتاری ارواح را می شکند.در اینجا روح ماری و کلادیا و بسیاری دیگر آزاد شدند که به بهشت بروند.

۶- گابریل انسانیت خود را فدا می کند تا بشریت را نجات دهد:

ظاهرا هنوز چیزی برای گابریل تمام نشده،هنوز مشکل بزرگتری هست که روح وی را می خراشد و آن آزاد شدن فراموش شده که هیولایی بسیار قدرتمند است می باشد.این هیولا توسط اربابان تاریکی در زیر قلعه قدیمی کارمیلا زندانی شده و در حال جستجوی راهی برای بازگشت به سطح زمین و نابودی بشر است.گابریل توسط خون آشام جوان; لاورا از این مساله اطلاع حاصل می کند و با کمک وی به لایه درونی قلعه نفوذ می کند.وی برای این کار چاره ای جز کشتن لاورا و خوردن خون وی برای تیدیل شدن به خون آشام و بدست آوردن قدرت مبارزه با فراموش شده ندارد. فراموش شده اکنون فاصله زیادی با آزادی ندارد و تنها مانع روبرویش سدی جادویی است که توسط اربابان سایه ایجاد شده بود.وی از قدرت ماورایی خود استفاده میکنه تا سد را بشکند که توسط گابریل شکست خورده و گابریل این نیروی ماورایی را جذب کرده و به فناناپذیری فراموش شده برای همیشه پایان میدهد.هرچند خودش که به دراکولا تبدیل شده اکنون فنا ناپذیر شده و درد و رنج های درونی وی تا ابد با او خواهند بود.

۷-گابریل و پسرش با هم دشمن می شوند:

موقعی که گابریل به فناناپذیری می رسد پسرش ترور که قبل از مرگ ماری در اختفا و بدون اطلاع گابریل به دنیا آمده بود، مسیر دیکری در پیش می گیرد.این داستان که در Mirrors Fate بیان شد نشان می دهد چگونه ترور توسط انجمن برادران روشنایی تعلیم یافته و بزرگ شده و پدرش را قاتل مادرش و یک جنایتکار می داند.ترور پس از بلوغ همسرش سیفا و پسرش سیمون را رها کرده و به برای انتقام مرگ مادرش به قصر دراکولا می رود.قصه رستم و سهراب اینجا تکرار شده و گابریل پس از کشتن پسرش و پی بردن به هویت او،نیروهایش را برای نابودی انجمن برادران روشنایی می فرستد.سیفا در این حمله کشته شده و سیمون به غاری پناه برده و راه پدرش در انتقام از پدربزرگش را پیش میگیرد.

۸- وقت انتقام سیمون فرا می رسد:

سیمون سالها توسط جنگجویان کوه نشین پرورش می یابد و آماده انتقام می شود.از طرفی روح پدرش ترور هم وی را همراهی میکند.البته سیمون نمیداند روحی که وی را در این انتقام جویی همراهی می کند پدرش است زیرا روح ترور بدلیل تنها گذاشتن سیفا و پسر خردسالش در رنج و عذاب درونی است و وی از فرط خجالت و شرمندگی خود را با نام آلوکارد به پسرش معرفی میکند.اما در پس نبرد دراکولا مخفی شده و اثری از وی بدست نمی آید.بنابراین آلوکارد(ترور) از پسرش جدا شده و منتظر بازگشت دراکولا می ماند

۹-ملاقات دوباره زوبک با گابریل:

هم اینک گابریل سالهاست که خود را در کلیسایی مخفی کرده توسط زوبک با استایلی امروزی غافلگیر می شود.زوبک علاوه بر اینکه به گابریل پیشنهاد خلاصی از درد و رنج ناشی از فناناپذیری را میدهد به وی خبر میدهد شیطان که روزی شکست خورده و خرد و ناچیز شده بود دوبارب در پی یافتن راهی برای ایجاد بلوا و آشوب در بین زمینیان است و تنها گابریل است که در نقش دراکولا می تواند جلوی وی را بگیرد.پس از این پیشنهاد گابریل در پرده ای از دود ناپدید می شود تا ما را برای دیدن ادامه داستان در Castlevania:Lords of Shodow 2 بیش از پیش مشتاق کند

منبع:http://atila.blog.ir